«هويت فرهنگي ما، ايران را تا به امروز نگه داشته است و پس از اين هم نگه خواهد داشت، چرا كه هوشمندي وجدان جمعي ايرانيان، پديدآورنده زبان و فرهنگ مشترك ماست كه نقش حلقه پيوند اقوام مختلف ايران را بازي ميكند»
«از مصاحبه مجيد روشنگر با ايرانشهر»
نميدانم آیا هرگز در زندان بودهايد؟ آن هم به جرم سياسي؟ مثل ورود به هر محيط جديد و نامانوسی، در ابتدا آدم گيج گيج است. در، ديوار، كف زمين، ميلهها، چهرهها همه و همه چيزها نا آشناست و براي جا افتادن مدت زماني طول ميكشد، بعد از آن مقررات ادامه حیات در زندان بايد براي آدمي جا بيافتد يا آدمي را در آن،«جا» بياندازد. مسئله خواب، بيداري، خورد و خوراك هم كه پشت سر گذاشته شد، موضوع بعدي ضرورت خواندن و مطالعه است. اگر مطلبی در دسترس نباشد كلافگي و اگر چندي طول بكشد جنون به بار ميآورد، كافي است يك تكه پاره نوشتهاي، روزنامهاي... به هر حال یک چيزي براي خواندن پيدا كنيد. بياغراق بارها و بارهاو بارها آنرا خواهید خواند!
ايراني مهاجر نسل اول به دور از ميهن مالوف، در روزها و ماهها و حتي دو سه سال نخست پس از انقلاب اسلامي، مثل یک زنداني تلاش کرد تا خود را با شرايط كشور ميزبان تطبيق دهد. مقوله خواندن به زبان فارسي يكي از اساسيترين نيازهاي او بود چرا كه همچنان كه مجيد روشنگر در گفتگوي خود با ايرانشهر ميگويد: «زبان فارسي ركن اساسي پيوند اقوام ايراني در طي قرون متمادي بوده است».
یاد آوری این نکته ضروری می نماید که تفاوت بسیار بزرگی در آنچه که ایرانیان مهاجر در سال های نخست پس از انقلاب در کشور میزبان شاهد بودند با ایرانیان مهاجر بعدی وجود داشته است. حضور موسسات بزرگ و کوچک فرهنگی ایرانی با بستر زبان فارسی در گوشه و کنار برون مرز،یکی از این تفاوت های چشم گیر قلمداد می شود.
كارل ماركس ميگويد: مردم بر اساس طبقهبندي اجتماعي(شرایط و منافع اقتصادی مشترک) با يكديگر مراوده ميكنند. در حالي که اصولا مهاجران بطور کلی و در این نقطه نظر، ايرانيان مهاجر به طور خاص، صرفنظر از طبقه اجتماعيشان به دليل مشترک"ايراني بودن" و به وسيله "زبان فارسي" با يكديگر مراوده و معاشرت كردهاند.
با تولد نشريات فارسي زبان و موسسههاي فروش كتاب و تولد ناشران مختلف در اين جا و آنجا، نياز به خواندن به زبان فارسي برآورده شد. با این وجود يك دهه زمان لازم بود كه يك پيشگام فرهنگي به مهم ديگري دست بزند كه مجيد روشنگر به همراه همسرش چراغ رابطه بين نوشته نويسندگان و خوانندگان را با انتشار «بررسي كتاب» در خارج از ميهن در 1990 روشن کرد. بررسي كتاب او و خود او را در خارج از ميهن و كارهاي سترگ ديگرش را در داخل كشور نويسندگان و پژوهشگران در صفحات اين شماره ايرانشهر به ما شناساندهاند، بنابر اين فقط به يك جمله اكتفا ميكنم.
او يكي از زمره كساني است كه براي حفظ زبان فارسي و هويت جامعه ايراني در برون مرزها جا پاي فردوسي بزرگ گذاشته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر