جنایت هولناک «آتشزدن سینما رکس آبادان» که یکی از بزرگترین جنایتهای تروریستی پس از جنگ دوم جهانی است در روز 28 مرداد 1357 روی داده و در مورد آن بسیار نوشته شده است، هرچند متأسفانه آمران این جنایت خونبار هنوز به سزای عمل جنایتکارانه خود نرسیدهاند. من از این فرصت بدست آمده بدلیل سالگرد این فاجعه هولناک استفاده میکنم و نکتهای را که تاکنون کسی به آن نپرداخته است را مطرح میکنم تا شاید به روشن شدن چرایی این جنایت هولناک در این روز بخصوص کمک کند.
فاکتور اصلی برای پیروزی در جنگ از زمانهای دور تا به امروز استفاده از حیلههای جنگی است. میتوان یک ارتش بسیار بزرگ و قدرتمند را با ارتشی بسیار کوچکتر با استفاده از استراتژی درست شکست داد. این حیلهها انواع مختلف داشته است. در چین، 36 نوع مختلف آن ذکر شده است. هر چند در هیچ یک از این حیلهها به ضعف دشمن در یک روز بخصوص اشارهای نشده است.
در جنگ اکتبر 1973 یا به عبارت دیگر جنگ یوم کیپور اعراب و اسرائیل، مصریها با دانش به این که یهودیان در روز کیپور (روزه بزرگ یهودیان)، روزه میگیرند و همه جا تعطیل است و همه سرگرم عبادت هستند استراتژی جنگی خود را بر این مبنا قرار دادند که در این روز بخصوص به نیروهای اسرائیل حمله کنند و با شکستن خط بارلو (Barlev) در کانال سوئز در روزهای نخست جنگ پیروز میدان نبرد باشند.
در تاریخ معاصر، حادثه تروریستی 11 سپتامبر نیز در روز بخصوصی اتفاق افتاد که هدف ایجاد کنندهاش بخاطر ماندن این روز در افکار عمومی بود.
و اما چرا تروریستهای اسلامی روز 28 مرداد را انتخاب کردند چرا که ایران در این روز از همه روزها ضعیفتر بود. شاه و اطرافیانش، 28 مرداد را قیام ملی میخواندند و جبهه ملی آن را کودتای امریکایی، انگلیسی علیه حکومت ملی دکتر مصدق میدانست. این روز بین دولتهای بر سرکار و بسیارانی که از دولتها برکنار بودند روز تفرقه و روز جدایی بود.
برای نمونه در روزنامه اطلاعات یکشنبه 5 شهریور 1357 یعنی یک هفته پس از واقعه سینما رکس و سه روز پس از سقوط کابینه آموزگار و به روی کار آمدن دولت شریف امامی، صفحه 29 با عنوان «مروری اجمالی بر کابینههای پس از شهریور 20 تاکنون» ستون دوم چنین میخوانیم:
«در پی کابینه علاء کابینه دیگری روی کار آمد که با قیام ملی 28 مرداد 2512 شاهنشاهی سقوط کرد». بلااستثناء نام همه نخستوزیران و کابینهها و تاریخ به روی کار آمدن در این سند وجود دارد جز کابینه دکتر مصدق یعنی نام بردن از دکتر مصدق مجاز نبود.
این است چشم اسفندیار ملت ایران که شاه و دولتش، سانسور را به آنجا میرسانند که حتی از بردن نام دکتر مصدق در یک سند تاریخی میترسند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر