۱۳۹۰ دی ۱۶, جمعه

رایش سوم، ضد آلمان ، ضد بشر...جمهوری اسلامی، ضد ایران، ضد بشر

حالا که تاریخ در باره رایش سوم قضاوت کرده است، بد نیست تا با مقایسه ای کوتاه اما تامل بر انگیز میان شباهت های شگفتی آفرین جمهوری اسلامی و رایش سوم به استقبال قضاوتی برویم که تاریخ بر جمهوری اسلامی خواهد کرد.

رایش سوم از طریق دموکراسی و انتخابات عمومی در سال 1933 به قدرت رسید.
جمهوری اسلامی پس از انقلاب 1357 (1979) از طریق انتخابات عمومی در چهار مرحله، پایان دادن به رژیم مشروطه سلطنتی، تدوین قانون اساسی، تعیین رئیس جمهور و تعیین نمایندگان مجلس شورای اسلامی قدرت خود را تحکیم نمود.
رایش سوم پس از به قدرت رسیدن، همه احزاب را منحل کرد و حزب ناسیونال سوسیالیست (نازی) تنها حزب سیاسی آلمان شد. مخالفان به اردوگاه ها و یا تبعیدگاه ها فرستاده شدند و یا به قتل رسیدند.
جمهوری اسلامی پس از تحکیم پایه های قدرت، همه احزاب و گروه های سیاسی دیگر را در درازای زمان حکومتش منحل کرد به جز آنان که در راستای اسلام، آن هم اسلامی که در جهت منافع گروه حاکم بود اجازه فعالیت داد و آنها را زیر حزب الله نامگذاری می توان کرد. مخالفان را زندانی، فراری و در ابعاد بزرگ قتل عام و اعدام کردند.
حزب نازی، همان فاشیسم است (فاشیسم نامی است که همه رژیم های استوار بر دیکتاتوری و ترور به اضافه نظریه برتری نژادی اطلاق می شود)
حزب الله، عنوانی است برای احزابی که در چارچوب ایدئولوژی اسلامی باشند به اضافه نظریه برتری شیعه بر همه گروه های دیگر مذهبی اعم از مسلمان یا غیرمسلمان.
یکی از جنبه های اساسی سیاست نژاد باوری نازی ها یهودستیزی آنان است. نازی ها یهودیان را دشمن جان آلمان می دانستند.
یکی از جنبه های اساسی سیاست برتری شیعه حزب الهی ها، یهودستیزی آنان در قالب انکار هولوکاست، دشمنی با صهیونیزم (جنبش تجدید حیات ملی یهود) و اسرائیل است.
نازی ها یهودیان را دشمن آلمان میدانستند و برای حل نهایی مسئله یهود در اروپا برنامه نابودی یهودیان را طراحی و اردوگاه های آدمسوزی را در گوشه و کنار اروپا ایجاد کردند.
جمهوری اسلامی و حزب الله، اسرائیل را دشمن خود می دانند و از خمینی تا خامنه ای، از مقامات بلندپایه تا دون پایه و از نخستین روزهای حیات آن، نابودی اسرائیل را خواستار شده اند.
ایدئولوژی نازی اراده عالی ملی را در تصمیم های پیشوا که دارای «قدرت اراده و تصمیم و نبوغ بی مانند است» تجسم می کند.
ایدئولوژی حاکم بر قانون اساسی جمهوری اسلامی قدرت را در اختیار ولایت مطلقه فقیه قرار میدهد که صلاحیت علمی و عدالت و تقوی لازم برای رهبری امت اسلامی را داراست.
رایش سوم از 1933یعنی از بدست گرفتن قدرت تا سپتامبر 1939 که لهستان را مورد تجاوز قرار داد به نقض گسترده حقوق بشر و انحلال احزاب و تبعید و کشتار مخالفان و دگراندیشان دست زد. ولی از سوی کشورهای متفق یعنی انگلستان و فرانسه به آلمان اعلان جنگ داده نشد.
جمهوری اسلامی از پیدایش (بهمن ماه 1357) یعنی از زمان به دست گرفتن قدرت تا امروز که می خواهد صاحب بمب اتمی شود و توان عملی تهدیدهای خود را پیدا کند، به نقض فاحش حقوق بشر، منحل کردن احزاب، تهدید آزادی و کشتار مخالفان و دگراندیشان دست زده ولی توسط کشورهای آزاد جهان بخاطر این اعمال مورد حمله نظامی قرار نگرفته است.
تنها زمانی انگلستان و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند که آلمان در 1939 به لهستان حمله کرد.
هدف جمهوری اسلامی طبق گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی دست یافتن به بمب اتمی است و این یعنی احتمال عملی کردن تهدیدهای خود در نابودی اسراییل و کشورهای منطقه و یا اخیراً که ایالات متحده امریکا را نیز مورد تهدید قرار داده است. در نتیجه بیش از پیش گزینه نظامی علیه جمهوری اسلامی توسط کشورهای جهان آزاد درنظر گرفته شده است.
در سال 1944 مشخص بود که آلمان جنگ را باخته است ولیکن مقامات رایش سوم با توجه به این که به آلمان و آلمانی ها علاقه ای نداشتند حاضر به تسلیم نشدند تا شهرها و افراد غیرنظامی را نجات دهند.
مشخص است که جمهوری اسلامی در یک جنگ احتمالی بازنده است ولی سماجت در بدست آوردن بمب اتمی که برای متفقین به مثابه اعلان جنگ است با توجه به عدم علاقه جمهوری اسلامی به ایران و ایرانی سبب ویرانی شهرها، کشتار غیرنظامیان و نابودی زیرساخت های اقتصادی ایران است.
مخالفان رایش سوم برای آن که به خیانت به آلمان متهم نشوند از تسلیم بلاشرط آلمان که توسط متفقین تقاضا می شد جانبداری نمی کردند. همه نتیجه جنگ دوم جهانی را می دانیم متفقین به همه شهرهای آلمان حمله کردند، بسیاری را با خاک یکسان کردند و رایش سوم را برانداختند اما از خرابه های آلمان نازی، آلمانی زنده و پویا و دموکرات ساخته شد.
اپوزیسیون داخل و خارج از ایران هنوز تصمیم نهایی خود را نگرفته است، باید در انتظار حوادث آینده بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر