۱۳۹۰ دی ۱۶, جمعه

هر کس قهرمان خود را از دریچه چشم خویش می بیند و به او می بالد

به یاد ندارم، کسروی را از چه زمانی شناختم و به او و آثارش علاقمند شدم، تنها یک چیز را می دانم که به محض ورود به دانشگاه پهلوی شیراز (مهرماه 1348 خورشیدی برابر 1969 میلادی) نخستین کتاب هایی که در کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم به دنبال آنان بودم کتاب های جزوه مانند کسروی بودند.

در آن سالها در یک اتحاد نامقدس فیمابین دولت و روحانیون شیعه بود که نمی گذاشت کتابهای کسروی مجوز چاپ بگیرند. من با نام آنها جسته و گریخته آشنا بودم ولی هرگز آنها را ندیده و نخوانده بودم تا این که بالاخره پس از مدتی جستجو کتابچه کوچک «افسران ما» او را که روی کاغذ کاهی و سال چاپ 1323 یا 1324 را بر پیشانی داشت پشت قفسه های کتاب های به زبان انگلیسی پیدا کردم( در آن زمان ها دانشجویان یا افرادی که به کتابخانه ها رفت و آمد می کردند، اگر با متن کتابی یا با نویسنده آن مخالف بودند، کتاب را از سرجای آن بر می داشتند و در قفسه های دیگر می گذاشتند تا کسی نتواند آن را پیدا کند)، کتاب را از کتابخانه به عاریت گرفتم و چندین بار با توجه به چندین بار تمدید کردن مهلت برگشت به کتابخانه ، آن را خواندم که متاسفانه با برگشت آن به کتابخانه دیگر هرگز آن کتاب را ندیدم و رندان یا به دلیل مخالفت با کسروی و یا به دلیل با ارزش بودن (به دلیل نایاب بودن آن) آن را غیب کردند. تابستان 1349 ، با عضویت در کتابخانه مجلس شورای ملی موفق به خواندن قریب به اتفاق آثار کسروی شدم و بیش از پیش به او علاقمند شدم و به خصوص ا و را که برای نخستین بار توانسته بود اقتدار مذهب به ویژه مذهب مسلط شیعه را زیر سوال ببرد و جان در راه آن باخته بود ستایش می کردم، او برای من و احتمالا بسیارانی نقش یک قهرمان را داشته است با یادآوری این
نکته که هر کس قهرمان خود را از دریچه چشم خویش می بیند و به او می بالد.
پس از پرتاب شدن به خارج از میهن مالوف و از آغاز کار شرکت کتاب (ژانویه 1981) و تا به امروز، کتابهای کسروی در همان هیئت سابق و حروف چینی قدیمی توسط ناشران مختلف اروپا و آمریکا تکثیر و باز چاپ شده اند.
آرزوی من همه گاه این بود که کتابهای کسروی توسط شخصیت صاحب صلاحیتی باز خوانی و ویرایش شوند و از این جهت این پیشنهاد را یعنی انتشارآثار کسروی در هیئت جدید به آقای محمد امینی دادم ، و ایشان خوشبختانه پذیرفتند.
اکنون نخستین این کتابها یعنی شیعی گری در دسترس همگان است و آن چه که آقای امینی فراهم کرده است، بسیار فراتر از آرزوی من انجام شده است و این اثر به عنوان یکی از آثار با افتخار در قلمروی انتشارات زبان فارسی چه در داخل و چه در خارج از میهن ماندگار خواهد شد.
به امید آن که آزادی در میهن ما برقرار شود و با حذف واژه سانسور از فرهنگ ملی ما هر کتاب و نوشته ای انتشار یابد و ملت ایران از این بختک خلاصی یابد، به امید آن روز.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر