۱۳۹۰ بهمن ۲۵, سه‌شنبه

سیاست احزاب آمریکا در قبال ایران

به راستی امریکا کیست و چیست ؟تنها کشوری است که دوست ایران است ( بر اساس گفته های برخی از سیاستمداران ایرانی پس از جنگ جهانی دوم) یا دشمن شماره یک ایران است (به زعم سردمداران جمهوری اسلامی)؟

از خمینی تا خامنه ای و از دون پایه ترین ارکان تا مقامات بالای جمهوری اسلامی همیشه از آمریکا و سیاست های آمریکا و محکوم کردن آن به عنوان شیطان بزرگ سخن رفته است ولی آیا در 33 سال گذشته ما با یک واحد بدون تغییر مانند خود جمهوری اسلامی طرفیم که این چنین از آمریکا برداشت می کنند یا می کنیم.

به نظر می رسد ما ایرانیان تبعیدی و یا خود تبعیدی به این دیار نیز پس از سه دهه اقامت با وجودی که هر روز در معرض صدها پیام تبلیغاتی سیاسی از جناح های متفاوت سیاسی امریکا قرار می گیریم، سیاست هیئت های حاکمه آمریکا را در رابطه با ایران متاثر از "کلیتی یکپارچه" می پنداریم.

درمورد آمریکا این واقعیت مسلم است که هر آن چه در این کشور به عنوان قدرتمند ترین کشور جهان، پس از جنگ بین الملل دوم اتفاق افتاده، بازتاب جهانی پیدا کرده است. از درگذشت ویتنی هیوستون آوازه خوان امریکایی گرفته تا بستن ساده یک آزاد راه در لوس آنجلس می تواند ابعادی گسترده و جهانی پیدا کند.

این نوع خبر پراکنی گسترده را می توان در امور سیاست هم تسری داد، اگر مرگ یک آوازه خوان آمریکایی عنوان های خبری جهان را تسخیر می کند و بر جامعه جهانی تاثیرمی گذارد، بی شک تغییر هیئت حاکمه آمریکا نیز (منهای دخالت های مستقیم آن در امور کشورهای دیگر) تاثیرهای مطلوب و یا غیر مطلوب خود را بر کشور مورد نظر بر جای می گذارد.

پس از جنگ دوم ، دو هیئت حاکمه یکی از حزب دموکرات و یکی از حزب جمهوری خواه در امریکا بر سر کار بوده اند که سیاست های این دو حزب چه در موضوع های داخلی و چه در موضوع های خارجی با یکدیگر تفاوت اساسی داشته و دارد و در نتیجه بازتاب جهانی آن سیاست ها نیز با یکدیگر متفاوت بوده اند.

با هم مروری کوتاه با توجه به دگرگونی های هیئت حاکمه آمریکا بر تاریخ روابط آمریکا و ایران می کنیم:

هری ترومن رییس جمهور امریکا از حزب دموکرات از دکتر محمد مصدق و آرمانهای او و همراهانش در ملی کردن نفت ایران پشتیبانی می کند (سا لهای 1950-1952)،

دوایت ایزنهاور رییس جمهور امریکا از حزب جمهوری خواه نه فقط پشتیبانی امریکا از حکومت دکتر مصدق را قطع می کند بلکه به یاری مخالفان او می رود و سبب سقوط او می شود(سال 1953)وسیاست پشتیبانی از حفظ شرایط موجود در ایران در تمامی 8 سال ریاست جمهوری او یعنی تا سال 1960 ادامه پیدا می کند.

اما با روی کار آمدن کندی رییس جمهور دموکرات امریکا تلاطم سیاسی در ایران آغاز می شود، دکتر امینی که از پشتیبانی حزب دموکرات برخوردار است به سرکار می آید، جبهه ملی فعال می شود، میتینگ خود را باشرکت دهها هزار نفر در جلالیه برگزار می کند و شاه و حکومت وقت برای اصلاحات تحت فشار قرار می گیرد که منجر به انقلاب سفید می شود، با ترور کندی و در گیری بیش از حد آمریکا در باتلاق ویتنام، لیندون جانسون، ایران را به حال خود رها میکند. با برآمدن ریچارد نیکسون به ریاست جمهوری آمریکا از حزب جمهوری خواه فصل جدیدی در روابط بسیار دوستانه با حکومت شاه برقرار می شود و ایران به عنوان بزرگترین متحد آمریکا در تمامی این سال ها یعنی 1969-1977دستی باز در سیاست های داخلی خود دارد.

عدم محبوبیت حزب جمهوری خواه در افکار عمومی امریکا بدلیل رسوایی واترگیت و استعفای نیکسون ، منجر به پیروزی جیمی کارتر از حزب دموکرات و شکست جرالد فورد جمهوری خواه می شود. در گزارش عرفان قانعی فرد در کتاب « در دامگه حادثه» می خوانیم: 
«... در طول دوران تصدی خود در ساواک، ثابتی به طور پیوسته گزارش‌هایی را برای شاه نوشت که شاید دو گزارش او قابل توجه است که حتی موجبات خشم شاه را نیز فراهم کرد. اولین گزارش مربوط به آذر 1355 (نوامبر 1976) پس از انتخاب جیمی کارتر به ریاست‌جمهوری آمریکا، قبل از جلوس او در کاخ سفید است که ثابتی در طی گزارشی به شاه هشدار می‌دهد با توجه به اظهارات کارتر در جریان مبارزات انتخاباتی علیه رژیم شاه و امیدوار شدن مخالفین به حمایت آمریکا از آنها، سناریوی زمان انتخاب جان اف کندی در امریکا در شرف تکرار شدن است و با ذکر دلایلی مدعی می‌شود، اگر مخالفین به این نتیجه برسند که شاه تحت فشار قرار دارد و دستش زیر ساطور است، حوادثی ایجاد خواهند کرد که نهایتا به سقوط رژیم منجر شود، اما شاه این گزارش را بی‌پایه خوانده و آن را ناشی از منفی‌بافی‌ها و برداشت‌های ناصحیح ثابتی از اوضاع تلقی و مردود دانسته است.»
این شواهد نشانگر آن است که ایران و پشتیبانی از وضعیت موجود ویا برقراری شرایط جدیدی در آن، همیشه در کانون مبارزات سیاسی آمریکا بوده است.

روی کار آمدن جیمی کارتر که خواهان آزادی بیشتر به نیروهای سیاسی مخالف در ایران است، سبب ساز تلاطم شدید در روند عادی محیط سیاسی ایران می شود که در نهایت منجر به انقلاب اسلامی می گردد.

با روی کارآمدن رونالد ریگان از حزب جمهوری خواه و متعاقب آن جورج بوش پدر یک دوره 12 ساله ثبات و بند و بست های سیاسی و نظامی امریکا و جمهوری اسلامی از یک سو و از سوی دیگر سرکوب نیروهای مخالف با شدت و حدتی بی نظیر و کم سابقه توسط جمهوری اسلامی انجام می شود. سرکوب ها شامل کشتارهای دسته جمعی در سال 1360 و 1367 و اعدام بسیاری از چهره های معروف سیاسی و آزادی خواه نیز می شود.

با روی کار آمدن پرزیدنت بیل کلینتون از حزب دموکرات دفتر روابط ایران و امریکا نیز ورق می خورد، آمریکا با دخالت موثر در بوسنی هرزگوین از کشتار اهالی این بخش اروپا که اتفاقا مسلمان هستند جلوگیری می کند و محمد خاتمی که از چهره های اصلاح طلب جمهوری اسلامی است موفق می شود کاندید مورد پشتیبانی خامنه ای را شکست دهد و در تعقیب آن سانسور متن کتاب ها متوقف می شود، بسیاری روزنامه های جدید تاسیس می شوند که به مراتب نسبت به گذشته آزادتر می نویسند و بالاخره خاتمی موفق می شود تحریم های وضع شده توسط آمریکا علیه ایران را تا حدودی کاهش دهد و خانم مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه وقت آمریکا از ایران بخاطر دخالت آمریکا در دست داشتن در کودتای 28 مرداد عذر خواهی می کند.

با روی کار آمدن جورج بوش پسر یکبار دیگر ایران به حال خود رها می شود و یکی از برآیندهای آن به روی کار آمدن احمدی نژاد از مرتجع ترین بخش های حاکمیت اسلامی در ایران است، سانسور کتاب و مطبوعات دوباره و به مراتب با شدت بیشتری نسبت به گذشته برقرار می شود ، هولوکاست انکار می شود و دست جمهوری اسلامی برای تکمیل کردن برنامه های هسته ای خود باز گذارده می شود .

با روی کار آمدن باراک اوباما از حزب دموکرات و وجهه جهانی اش و دریافت جایزه صلح نوبل، او نخست تلاش می کند با سردمداران جمهوری اسلامی به نوعی به توافق برسد چرا که خطر هسته ای ایران، منطقه و جهان را تهدید می کند که با شکست روبرو می شود و از سوی دیگر فشار آمریکا در آزادی دادن و رعایت حقوق بشر در جهان سبب قیام جوانان ایران علیه حاکمیت دیکتاتوری ایران می شود.

کوتاه سخن آن که حضور هر یک از این دو حزب در کاخ ریاست جمهوری آمریکا از یک سو و چه کسی رییس جمهور آمریکا خواهد بود از سوی دیگر بر روابط سیاسی آمریکا و ایران اثر گذاری دارد و دلیلی دیگر بر مشارکت صحیح و سنجیده ما در انتخابات آمریکا.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر