۱۳۹۱ تیر ۱, پنجشنبه

افشاگری ایرانشهر در خصوص نویسندگان حامی تروریسم

این روزها بازار داغ جنایت پیشگی سران جمهوری اسلامی تا دامنه نویسندگان و قلم بدستان مزدور آن نیز گسترش یافته است و گویی گفتن از قتل و ریختن خون آدم ها برای این جنایت پیشگان حامی تروریسم کاری عادی تلقی می شود.

خبرگزاری های جمهوری اسلامی ، پانزدهم خردادماه 1391 این خبر را مخابر ه کردند:

جايزه جديد براي اجراي حكم ارتداد شاهين نجفي

گروهي از نويسندگان سرشناس كشور به فردي كه حكم ارتداد شاهين نجفي را به اجرا درآورد، حق تاليف آثار منتشر شده و يا در دست انتشار خود را اهدا مي كنند.

به گزارش راه نیکان ، گروهی از سرشناس ترین نویسندگان کشور در پی اعلام حکم ارتدادشاهین نجفی از سوی مراجع عظام تقلید اعلام کردند:حق تالیف آثار منتشر شده و در دست انتشار خود را به فردی که حکم ارتداد شاهین نجفی را به اجرا در آورد اهدا می کنند.

متن کامل اطلاعیه بدین شرح است:
معاذ الله من الملاحم و الفتن آخرالزمان
تبرا از منحرفان صراط الله که صراط پیامبران، خاصه حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیهو آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) است مکمل تولا، در واقع اصل ایمان و یگانهوسیله ی رسیدن به مرتبت ایقان است. امروز که استعمار ضد بشر در تمامی جبهه هایضدیت با تشیع، روح دین مبین اسلام در واقع با نظام آزادمنش جمهوری اسلامی ایرانهمیشه شیعه، که ام القرای جهان اسلام است شکست فاحش جبران ناپذیری خورده، در کنارچند بار قرآن آتش زدن به تصور خام خود تجدید فتنه ی سلمان رشدی مرتد را چاره ی گذراز ننگ شکست تشخیص داده، خودفروخته ای مانند شاهین نجفی را که به انواع رذائلاخلاقی و اعتقادی آلوده است مامور تجدید فتنه های آنچنانی گذشته نموده تا شاید درمقابل رشادت های غیر قابل توصیف مرزداران تشیع به زعامت، مرجعیت و ولایت امری امامخامنه ای مد ظله، راهی یا وسیله ای جهت جبران شکست های ننگین خود بدست آورد. انجاموظیفه به هنگام چنین فتنه های آبرو رفته ی بی خاصیت، صورت های مختلفی دارد; امضاکنندگان حق تالیف آثار منتشر شده و در دست انتشار خود را به مجاهدی اختصاص داده واهدا می نمایند که حکم ارتداد شاهین نجفی را به اجرا در آورد.
آن کس که موهن به ذوات مقدس است
شاهین که نه، قسم به حقیقت که کرکس است.
دکتر آرمین شیروانی - آرزو بخشی – جعفر توانا – جعفر حسین زاده – حسن نیکبخت –حسین بدرالدین – دکتر حسین صلواتی پور – خلیفه مازندرانی – رضا مدنی – سید جلالبنی هاشمی لنگرودی – سید علیرضا علوی طباطبایی – سید محمد محدث – سید محمد حسینفقیه ایمانی – سید ملک محمد مرعشی – شیخ محمد صادق یداللهی آملی – دکتر عباس غفاری– عباس نصیری فرد – عباس وعیدی بهشهری – عبدالرضا بارفروش – علی اکبر زمانی تهرانی– علی امیر مستوفیان – علیرضا سعادت – علیرضا کشوری – عنایت الله حکیمی – دکتر فرجالله عفیفی – محمد بهشتی – محمد باقر نحوی – محمدرضا روستا – محمدرضا غلامعلی پور– محمد جواد انتظاری – دکتر محمد کاظم نعیمی – محمود عباسی – محمود فروزبخش – محسنانصاری نیا – منصور کیانی – قمرالملوک زراعتی – مهدی عمادی – مهدی محرمی – ناصرعلی نژاد – نیما سینا
حال باید دید که این گروه نویسندگان سرشناس چقدر معروف هستند و کتابهای شان چیست وچند میلیون نسخه منتشر شده و به فروش رسیده که این چنین لاف و گزاف زده و میخواهند که این میلیونها دلار برآمده از حق التالیف کتابهایشان را درخدمت چاقوکشان و قداره بندان فرضی برای قتل هنرمندگرامی شاهین نجفی قرار دهند. با همین دکتر آرمین شیروانی آغاز می کنیم ، این آقا دردرازای زندگی پر بارشان یک کتاب منتشر کرده اند با عنوان "حسن بصري: از واقعيت تا افسانه". البته فکرنکنید کتاب 700-800 صفحه ای است ، کتاب فقط 144 صفحه دارد، تیراژش هم برای ملت 75 میلیونی فقط دوهزار جلد بوده است و به تاریخ آبان ماه 1389 منتشر شده والبته این قدر پرفروش بوده که پس از گذشت 20 ما ه تجدید چاپ هم نشده است. فراموش نکنید که ناشر کتاب همان «راه نیکان» است که این اعلامیه را منتشر کرده است.
این ناشر که 8 سال است ناشر شده جمعا 92 جلد کتاب منتشر کرده است و یکی از نویسندگان اعلام شده در همین اطلاعیه خانم قمرالملوک زراعتی است که بد نیست به دست آورد ایشان نیز نظری بیفکنیم:
"بي‌بهائي باب و بهاء: اعترافاتي پس از 15 سال بهائي‌بودن"
فکر نکنید که این کتاب 284 صفحه ای که تیراژش هم 2000 جلد بوده را ایشان نوشته اند ، نویسنده شخص دیگری است به نام محمد علی خادمی و خانم زراعتی فقط با فروتنی اعلام کرده اند که محقق این اثر بی بدیل هستند.
نگاهی دیگر به یکی دیگر از این کتابهای معروف و نویسندگان سرشناس خالی از لطف نیست. کتاب با عنوان "اطلاعيه مبلغان برجسته بهائيت" در56 صفحه و تیراژ 2000 جلد است، آقای جعفر توانا که خودش را در این اطلاعیه به عنوان نویسنده جا زده است در حقیقت اثر به اهتمام ایشان است و نویسندگان اصلی این کتاب عبدالحسين آيتي‌آواره، ميرزاحسن نيكو، ميرزاصالح اقتصاد مراغه‌اي و فضل‌الله صبحي و ایشان فقط اعلامیه های آن ها را گردآوری کرده و در این کتاب منتشر کرده است.
ناگفته نماند که خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی و پادوهایش (خامنه ای و احمدی نژاد و...) که دم از دموکراسی اسلامی می زدند و می زنند تا کنون به کسی اجازه نداده اند پاسخی به این درفشانی های بهایی ستیزی و یا یهود ستیزی بدهد.
این مثال هایی که از این نویسندگان سرشناس آوردم به مثابه مشت نمونه خروار است و شما خود می توانید با مراجعه به آرشیو کتابخانه ملی ایران بر روی اینترنت سوابق درخشان این حضرات را ببینید

و اما وظیفه ما ایرانیان خارج از میهن چیست ؟

از یک طرف ما باید مشت این خالی بندان را باز کنیم و از سوی دیگرما از دول کشورهای آزاد بخواهیم که تحریم های خود را شامل این نویسندگان سرشناس! نیز بنمایند که دیگر کسی جرات نکند از این شکر فشانی ها بنماید.

۱۳۹۱ خرداد ۱۸, پنجشنبه

تفاوت ها و شباهت ها؛ ایران و مصر، تجربه دو انقلاب

یک مقایسه از دو شخصیت محمد رضا شاه و حسنی مبارک از یک سو و شاپور بختیار و احمد شفیق در منظر تاریخ لازم است که پی ببریم چه چیزی در ایران اشتباه شد و چه چیزی در مصر به درستی انجام شد؟

شاه ایران وارث حکومتی بود که در بوجود آوردن آن نقشی نداشت. این رضا شاه بود که سلسله پهلوی را بر چهار چوب انقلاب مشروطه و قانون اساسی و کنار گذاشتن خاندان قاجار بنیاد نهاد و پس از آن با نقض کردن همان قانون اساسی، حکومت سکولار خویش را پایه گذاری کرد، محمد رضای ولیعهد، 6 ساله بود که رضاخان سردار سپه جقه پادشاهی پوشید و 22 ساله بود که سوگند پادشاهی را ادا کرد و در 34 سالگی پس از کودتای 28 مرداد با نقض قانون اساسی به مدت 25 سال حکومت استبدادی و البته تا حدود بسیاری سکولار حکومت کرد.
حسنی مبارک نیز وارث حکومتی بود که در بوجود آوردن آن نقشی نداشت، عبدالناصر در 1952 با همکاری ژنرال نجیب بر علیه ملک فاروق پادشاه مصر کودتا کرد و بعد خود شخصا" با کنار زدن ژنرال نجیب قدرت خودکامه خویش را مستقر کرد در1970 طی یک سکته قلبی در گذشت و به جای او انور السادات معاون او به قدرت رسید و با ترور انورالسادات در سال 1981 حسنی مبارک به مدت 30سال قدرت خودکامه را بر اساس میراثی که به او رسیده بود ادامه داد. محمد رضا شاه و حسنی مبارک هر دو طرفدار غرب و غرب پشتیبا ن آن دو بود.
حکومتهای محمد رضا شاه و حسنی مبارک هر دو تقریبا بدون خونریزی و در مدت بسیار کوتاهی پس از آغاز نا آرامی ها سرنگون شدند، محمدرضاشاه طی 6 ماه و حسنی مبارک طی 17 روز، در حالی که در دیگر جابجایی های قدرت، برای مثال، شرایط کنونی کشورسوریه است که تا کنون و پس از سپری شدن 18 ماه از انقلاب مردم و 13000 کشته هنوز هیچ نتیجه ای بدست نیامده است.
غرب پشتیبانی خود را از هر دو، هم از شاه و هم از مبارک در آخرین لحظات دریغ کرد و باعث سرنگونی هر دو حکومت شد.
محمدرضا شاه و حسنی مبارک که عمری را با استبداد حکومت کرده بودند در پایان عمر به سرطان مبتلا شدند، به همین دلیل آنها در برابر همه فاکتورهای منجر به پیروزی انقلاب به نوعی انفعال دچار شده و اراده لازم را برای تثبیت وضعیت خود نداشتند.
محمد رضا شاه و حسنی مبارک هر دو سکان کشتی شکسته شده را به دست دو تازه وارد به حکومت سپردند که رژیم و مملکت را نجات دهد.
بختیار 37 روز نخست وزیر بود و شفیق 31 روز ردای نخست وزیری را به تن داشت.
به راستی چه شد که بختیار موفق نشد و احمد شفیق موفق شد و امروز یکی از دو کاندیدای برتر انتخابات است.
این همه مشابهت ها و دست آخر این تفاوت...
* آیا اوباما از اشتباهات کارتر درس گرفته بود و هایزری را علم نکرد تا شورای فرماندهان نظامی مصر را اخته کند.
* اگر شاپور بختیار نیز در عین سیاستمدار بودن یک نظامی بود آیا می توانست با شورای فرماندهان کنار آید، سلسله پهلوی منقرض شود ولی ایران در عین داشتن حاکمیت ملی به دموکراسی و آزادی نائل شود.
* آیا شورای فرماندهان نظامی ایران حاضر به قربانی کردن محمد رضا شاه نشدند و خود در قمار زندگی، هستی و نیستی اشان بر باد رفت و وطن مالوف را نیز! در حالی که شورای فرماندهان نظامی مصر با قربانی کردن حسنی مبارک، خود و میهن اشان را نجات دادند.
نتیجه انتخابات مصر هر چه باشد چه شفیق برنده شود و چه ببازد، مصر، رادیکالیزم انقلاب را با کمترین بها پشت سر گذاشته است.
اما ایران هنوز تاوان می پردازد و تا کی!!!