۱۳۹۱ شهریور ۱۰, جمعه

زنان، پیشاهنگ تجدد عملی*

این روزها شهر لس آنجلس در تدارک استقبال از کنسرتی ویژه است با حضور دو بانو، یکی ازآنها از شاخص ترین چهره های موسیقی پاپ به زبان فارسی «لیلا فروهر» است که اخیرا اشعار کلاسیک را چاشنی موسیقی خود کرده است. و دیگری هنرپیشه ای که نه تنها محبوب هم میهنان خویش است بلکه در سطح جهانی نیز برای خود و ملتش غرور و افتخار آفریده است، «شهره آغداشلو». این دو قرار است با لباسهای رنگین و صحنه آرایی زیبا و به همراهی رقصندگان و دف نوازان جشن و شور بیافرینند و پایکوبی و شادی را که یادگاری است از نیاکانمان، برای خیل طرفداران خود به ارمغان آورند.

این رویداد در لس آنجلس که هر هفته شاهد کنسرت های متعدد است شاید عادی بنظر برسد ولیکن باید پذیرفت که این نوع همایش هنری ، آن هم با مشارکت زنان، از نمودهای بارقه های تجدد در ایران است. این نمایندگان واقعی تجدد (که آن را تجدد عملی می نامم)، می کوشند که زنجیرهای بندگی و بردگی را نه تنها از دست و پای زنان بلکه آحاد ملت ایران در زیر سیطره جمهوری اسلامی بگشایند.

من این جا می خواهم از تجدد عملی یاد کنم که توسط زنان ایران زمین با همه محدودیت ها و اعمال فشاری که از سوی مردان بر آنان اعمال شده ، به صورت خیلی مختصر باز گو کنم.

نخستین دگرگونی عملی علیه حکومت مذهبی سرکوبگر که به منصه ظهور رسیده غریوش را طاهره قره العین با برگرفتن حجاب از سیمایش، پس از از قرن ها سکوت در آسمان ایران پراکند. او جانش را با نپذیرفتن درخواست ازدواج از سوی ناصرالدین شاه، سلطان مستبد قاجار، برای هدفش که آغاز عملی تجدد است فدا کرد. با وقوع انقلاب مشروطه و صدور قانون اساسی که به باور اکثر مورخان یکی از معدود اسناد درخشان در زمینه حقوق ایرانیان است و شاید در درازای تاریخ مدون ما پس از منشور کوروش بزرگ تنها سند باشد، ایرانیان را متساوی الحقوق اعلام می کند هر چند با تبعیض در مورد زنان، عملا، آنها را در زمره ایرانیان قرار نمی دهد. رضاشاه با یک سلسله اصلاحات، اندام محبوس زنان در حجاب را شاید با الهام از قره العین آزاد کرد ولیکن باید پذیرفت این زنان بودند که با استفاده از این شرایط، شجاعانه در خانه و خیابان با محرم و نا محرم جنگیدند که حاصل کار میلیون ها زن و دختری بودند که چادر و چاقچور را در دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی به کناری افکندند و چهره ایران را به زیبایی آراستند. در بهمن ۱۳۴۱ با به ثمر رسیدن انقلاب سفید توسط محمد رضاشاه، و با دادن حق رای به زنان، متساوی الحقوق بودن ایرانیان در قانون اساسی انقلاب مشروطه صورت واقعی به خود گرفت.

این زنان ایران بودند که مردان را به پذیرش تک همسری ترغیب کردند. از نمونه های درخشان این تجدد عملی، عدم پذیرش ملکه ثریا** برای ازدواج محمدرضاشاه با همسر دوم است که یکی از نقطه های عطف در تاریخ دربارهای ایران است. تک همسری یعنی پایه گذاری روابط عاطفی در روابط زناشویی است و به باور نگارنده یکی از دلایل عقب ماندگی شرق در برابر غرب همانا تک همسری بودن خانواده در فرهنگ مسیحیت است در برابر چند همسری در اسلام.

پانویس:---------------------------------------------------------

* عنوان این مقاله را چندی بود که در ذهن خود پرورده بودم که مقاله آقای دکتر صدرالدین الهی پیش کسوت روزنامه نگاری با همین عنوان در مورد محمد رضا شاه پهلوی در کیهان چاپ لندن، هفته گذشته منتشر شد که اگر ایرانشهر نیز هفته نامه بود نه دو هفته نامه، انتشارهر دو نشریه با یکدیگر هم زمان می شد.

**برگرفته از مقاله ملکه ثریا در ایرانشهر ۲۰۰۳ میلادی، به قلم پیرایه خلیلی

۱۳۹۱ مرداد ۲۵, چهارشنبه

روحانیت شیعه و محیط زیست

سیاست عین دیانت ماست و دیانت عین سیاست ماست
بر اساس این شعار مدرس سیاستمدار دوران مشروطه و رضاشاه که در توافق با دخالت مذهب در سیاست و در مخالفت با جدایی سیاست از مذهب است، خمینی و حواریونش حکومت جمهوری اسلامی را پی افکندند و شوربختانه،بسیارانی که با آن مخالف بودند به قول مرحوم بازرگان یا مجذوب یا مرعوب، جاده صاف کن این حرکت شدند.
پس از به ثمر رسیدن انقلاب و واژگونی سلسله پهلوی، هر صدایی را که در این زمینه بلند شده و در خواست سکولاریته شدن حکومت را داشته در کوتاه مدت یا دراز مدت، توسط جمهوری اسلامی سرکوب شده است و دلیل آنرا هم برای خلق الله چنین توضیح داده اند که همه دستورات و پاسخ ها در قرآن است ویا در آستین فقهای عالیقدر و مراجع معظم تقلید که نایبان امامند بر کره ارض و هیچکس دیگر را اجازه چون و چرایی نیست.
اکنون بپذیریم که سخن این حضرات و این دستور العمل صحیح است و اصولا نباید سیاست را از مذهب جدا کرد و ما می خواهیم روحانیت در زندگی ما دخالت کند و راه خوشبختی و سعادت را به عوام الناس که ما باشیم نشان دهند. همه می دانیم که مراجع تقلید که با نام با مسمای آیت الله وآیت الله العظمی از آن ها یاد می شود ( یادآوری: آیت الله به معنای نشانه خدا است و البته که تا از خداوند نشانه ای نداشته باشی نمی توانی این چنین با سبوعیت سرکوب و منکوب کنی) و خود را بر طبق آیات و روایات مالک جان و مال مردم می دانند آیا به وظیفه ارشادی خود به عنوان سیاستمداران عبا و عمامه پوشیده یا صاحبان عمامه ای که سیاستمدار شده اند عمل کرده اند و یا عمل می کنند؟ خود رهبر! می فرمایند: "بهترين، آن كسى است كه درد كشور را بفهمد، از فساد دور باشد و دنبال اشرافيگرى خودش نباشد."
برای نمونه در حوزه محیط زیست ببینیم عملکرد روحانیت شیعه که داعیه رهبری جامعه را دارد چه بوده و چه تاجی بر سر ملت ایران نهاده اند!
خداوند پدر اینترنت که از ثمرات وجود ناسا «سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا» است را بیامرزد که حضرات روحانی که پای گذاشتن بشر را بر کره ماه بر سر منابر و در مساجد کذب محض و آن را توطئه غرب و غربیان می خواندند ( پیش و بعد از فرود موفقیت آمیز آپولو 11) ، چنان واله و شیدای آن شده اند که از یک سو با توجه به پول بی حساب و کتابی که از بودجه مملکتی به حسابشان سرازیر شده است و از سوی دیگر هم چنان خُرجین شان را از خمس و ذکات خلق الله نا آگاه پر می کنند، سایت های بسیار حرفه ای و چند زبانه راه اندازی کرده اند.
به سایت این حضرات نظری بیفکنید تا صدق مدعای مرا مشاهده کنید:
آیت الله جوادتبریزی
آیت الله حسین وحید خراسانی
آیت الله سیدابوالقاسم خوئی
آیت الله سید روح الله موسوی خمینی
آیت الله سیدعلی حسینی سیستانی
آیت الله سیدعلی خامنه ای
آیت الله سید محمد تقی مدرسی
آیت الله سید محمد سعید طباطبائی حکیم
آیت الله سید محمود حسینی شاهرودی
آیت الله شیخ محمد فاضل لنکرانی
آیت الله شیرازی
آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی
آیت الله محمدتقی بهجت
آیت الله ناصر مکارم شیرازی
و برای آن که فردای روز یکی از این مدعیان عصمت و طهارت، دستکاری در اینترنت نکنند و خودشان و هواداران بلافصلشان (و وارثان آیت الله های درگذشته) نگویند که در سایت اشتباه شده است و فقط کتاب چاپ شده قبول است کتابی با عنوان رساله توضیح المسائل ده مرجع را فراهم آورده ام که شامل رسائل اسامی بالا و هم چنین آیت الله تبریزی و آیت الله نوری همدانی می باشند، البته بایدتوجه داشت که این ها روحانیت مورد تایید حکومت هستند و نگارنده برای آن که جای هیچ گونه شک و شبهه ای نباشد «رساله توضیح المسائل شیخ صانعی فقیه اهل بیت عصمت و طهارت» منتقد حکومت و هوادار جنبش سبز را نیز بدست آوردم که کلکسیون تکمیل باشد .
تمامی سایت ها و کتاب های این حضرات را کاویدم و زیر و رو کردم و تا دلتان بخواهدسخنان بیهوده ، مضحک ، غیر انسانی و ضد حقوق بشری دیدم که از فرصت این مقال خارج است ولی؛
شما در زمینه محیط زیست و حفظ آن، نگهداری از جنگل ها و مراتع و نیالودن آبها و زمین و پالایش هوا از مواد از زائده های خطرناک و حمایت از حیوانات یک کلام پیدا نمی کنید جز برای نمونه خزعبلات زیر :

نجاسات
(رساله عمليه/« احكام طهارت » - فارسی)
... خون آن جستن نمى كند مثل ماهى حرام گوشت و همچنین فضله حیوانات كوچك مثل پشه و مگس كه گوشت ندارند پاك است ، و بنابراحتیاط مستحبّ از بول حیوان حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد اجتناب شود. مسأله ۸۶...
مسئله 102
اجزای بدن سگ و خوکی که در خشکی زندگی می کنند، حتی مو، استخوان، پنجه، ناخن و رطوبت های آنها، نجس است.
فی الواقع هیچ راه رهایی از دست این آدمکان بجز کوتاه کردن دست آنها از قدرت و حکومت برای ملت ایران باقی مانده است؟

۱۳۹۱ مرداد ۱۲, پنجشنبه

سر مار در خانه است

دانشمندان غربی بر این باورند که انقلاب کبیر فرانسه و تنیده شدن ندای آزادی در جهان، سبب تولد ملی گرایی شده است. اما نگارنده از زمره کسانی است که معتقد است ملی گرایی و میهن پرستی در اقوام باستانی نیز وجود داشته است. کافی است "اسطوره آرش" را با نگاهی به شعر زنده یاد سیاوش کسرایی با یکدیگر مرور کنیم:

... آری آری جان خود در تیر کرد آرش
کار صد ها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش
تیر آرش را سوارانی که می راندند بر جیحون
به دیگر نیمروزی از پی آن روز
نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند
و آنجا را از آن پس
مرز ایرانشهر و توران بازنامیدند....

ایرانیان از سپیده دم تاریخ، تکلیف حدود و ثغورخود را تعیین کرده اند. زمانی که تیر آرش از کمان جهید، حاکمیت ملی ایران نیز متولد شد. این راهکار و این اندیشه نیاکان ایرانزمین مفاهیم زیر را در بر می گیرد

ایرانیان با تعیین حدود و ثغور برای سرزمین خودمفهومی به نام میهن را پایه گذاری کردند.

نیاکان ما در اسطوره آرش نه تنها به ایرانیان بلکه به جهانیان (با مرگ قهرمان تیرانداز یعنی آرش)، جانفشانی در راه میهن را خاطر نشان کردند.

از همه مهمتر، مفهوم مخالف "اسطوره ی آرش" این است که ایرانیان با تعیین سرزمین برای خود اعلام کردند که آنها را با سرزمین دیگران کاری نیست.

در درازای تاریخ ایران زمین، دشمنان این آب و خاک از یک سو و برخی حاکمان بی خرد ایرانی - که پند نیاکان را آویزه گوش قرار ندادند- از سوی دیگر، تیره بختی بسیار بر ایران و ایرانی روا داشتند.
تا رخداد انقلاب اسلامی، تکلیف دوست و دشمن روشن بود ولی از فردای انقلاب اسلامی دشمن آب و خاک و هم چنین فرهنگ ایران زمین در وجود حاکم و حاکمان آن یعنی خمینی و بعدا خامنه ای و روحانیت شیعه خود فروخته متجلی شد، چند نمونه را با هم مرور کنیم:

پرچم ایران یعنی نماد ملی ایران به الفاظ عربی آغشته شد.

شیروخورشید سرخ ایران را به هلال احمر تغییر نام دادند.

مجلس شورای ملی را به مجلس شورای اسلامی تغییر نام دادند.

خلیج فارس را خلیج اسلامی نامیدند.

و بی خردی خود را نیز در جنگ با عراق نشان دادند که با شعار "راه قدس از کربلا می گذرد" و به عبارت دیگر بر خلاف پند نیاکان، دست اندازی به حاکمیت دیگران را تبلیغ کردند.
ما از همسایگان سرزمین مان که در درازای تاریخ، استقلال و حاکمیت ایران زمین را بر نمی تابیده اند و یا شرکت های چند ملیتی مانند گوگل به خاطر منافعشان، چه انتظاری جز این می توانیم داشته باشیم که خلاف همه مستندات تاریخی که ذکر آنها در این مختصر نمی گنجد،* دریای پارس (خلیج فارس) را خلیج عربی نام گذاری کنند؟! ولی باید توجه داشت دشمن اصلی ما که از هر خارجی ضد ایرانی تر است، دشمنی خانگی است.
سر مار در خانه است، کاوه و فریدونی باید که ضحاکان مار دوش را به بند کشند. یادمان باشد تاکتیک تبلیغاتی این مار خوش و خط و خال امروز تفاوت کرده است و لباس ملی پوشیده است و به دروغ روز خلیج فارس اعلام می کند و لیگ فوتبال خلیج فارس راه می اندازد چرا که می داند در حال حاضر ملت جز این از او نمی پذیرد. اما به محض آن که خیالش برای ثبات حکومتش راحت شود نغمه های شوم ضد ملی خود را مجددا ساز می کند ضمن آن که از هیچ یک دیگر از اقدامات ضد ملی خود دست نکشیده است.

پانویس:
* درباره نام خلیج‌فارس تا اوایل دهه 1960 هیچ‌گونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی، آسیایی، امریکایی، دائرهْ المعارف‌ها و نقشه‌های جغرافیایی این کشورها و در تمام زبانها، اين خليج به همین نام ذکر شده است. به چند نمونه نگاه کنیم:
فردوسی «شاهنامه» پادشاهی اشکانیان:
ببین این شگفتی که دهقان چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نهفت
به شهر کجاران به دریای پارس
چه گوید ز بالا و پهنای پارس

فلاویوس آریانوس در سده دوم میلادی در آثار خود خلیج فارس را "پرسیکون کاای تاس" که خلیج فارس معنا می‌دهد استفاده کرده‌است.
سطر هفتم كتيبه از زبان داريوش آمده است(مي‌گويد داريوش شاه، من پارسي‌ام،از پارس، مصر را گرفتم، من دستور دادم اين جويبار (كانال) را كندند از سوي رودپيرآوه (پرآب = نيل) كه در مصر جاري است، كه به سوي درياي پارس مي‌رود، سپس من اين جويبار را دستور دادم كندن و آنچنان كه دستور دادم كنده شد و ناوگان از اينجا،يعني از مصر به آن سوي، يعني پارس حركت كردند آنچنان كه مرا كام بود).
در سطر دهم اين كتيبه با عبارت «ابي دريه تيه هچاپارسا اَئي‌تي»به صراحت به نام درياي پارس اشاره كرده و هيچ شكي وجود ندارد، آب‌هايي كه اكنون خليج فارس نام دارد آن زمان درياي پارس قلمداد مي‌شده‌اند.»
بطلمیوس نیز که جغرافی‌دانی عالی‌مقام بود و در قرن دوم قبل از میلاد در یونان می‌زیست، در کتاب بزرگ خود از خلیج‌فارس به نام پرسیکوس سینوس (Persicus Sinus) یاد کرده که دقیقاً به معنای خلیج‌فارس است.
لازم به توضيح اينكه علت استفاده از حرف ف به جاي پ و نام خليج به جاي دريا نفوذ الفباي عربي بوده است. زيرا در حروف الفباي عربي حرف "پ" وجود ندارد.