۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

فردای صدور حکم دادگاه

نشستی در ماه مارچ ۲۰۱۱در منزل یکی از دوستان در لوس‌آنجلس برگزار‌شد که آقای حسن داعی از آریزونا برای ادای سخنرانی دعوت شده بودند. عنوان سخنرانی ایشان لابی‌گری افرادی در پایتخت آمریکا برای منافع کوتاه مدت و دراز مدت جمهوری اسلامی از یکسو و از سوی دیگر پشتیبانی از منافع غول‌های نفتی چند ملیتی در ایران و وادار کردن دولت امریکا به برداشتن ممنوعیت‌ها برای سرمایه‌گذاری‌های لازم توسط این افراد در ایران بود. پس از سخنرانی آقای داعی و در جریان پرسش و پاسخ، نگارنده، روی به حضار کردم و گفتم شما را به دیدار، فردای پس از صدور حکم دادگاه دعوت می‌کنم. اگر حکم دادگاه به نفع آقای داعی صادر شود پیروزی ازآن ملت ایران خواهد بود و اگر به زیان آقای داعی، به زیان ملت ایران خواهد بود و در ادامه پشتیبانی حضار را در کمک مادی و معنوی به حسن داعی را طلب کردم. امروز این فردا تحقق پیدا کرده است و ملت ایران همراه با داعی پیروز شده است ، این را نه فقط از حکم دادگاه که مجموعه اوراقش در اختیار همگان است و ما نیز آن را مطالعه کرده‌ایم، بلکه بقیه رسانه‌های ایرانی و آمریکایی هم این پیروزی را بشارت داده‌اند.
و اما واکنش نایاک در برابر صدور حکم، هم سبب شگفتی‌ام شد و هم این که یکبار دیگر ثابت کرد که تحت هیچ شرایطی ملت مظلوم ایران در برابر دسیسه‌ها مصون نیست و وظیفه هیچ یک از ما در هیچ زمانی تمام شدنی نیست.
خوشبختانه در امریکا با توجه به آزادی دسترسی به مدارک، می‌توان هر ادعایی را محک زد بنابراین در هر بخشی که نایاک ادعایی کرده توضیح لازم را با گذاشتن ستاره در برابر آن می دهم.
واکنش نایاک در فردای صدور حکم دادگاه، با این عنوان-بیانیه شورای ملی ایرانی آمریکایی‌ها در دعوی دادگاه علیه آقای حسن داعی الاسلام- در وب سایت نایاک انتشار یافت.
و ادامه آن به این شرح است:

«حکم دیروز دادگاه در مورد دادخواهی شورای ملی ایرانی آمریکایی‌ها (نایاک) علیه آقای سید حسن داعی الاسلام، پیروزی نایاک را در مورد درخواست اصلیش از دادگاه علیه آقای داعی مورد تایید قرار داد، هر چند که در مواردی نیز نایاک نتوانست به اهداف خود دست یابد.

در پاسخ به تهمت‌ و افتراهای آقای داعی به این سازمان و پایه‌گذار آن، تریتا پارسی، نایاک دعوی خود را علیه ایشان در سال 2008 میلادی به دادگاه برد. هدف ما از این دادخواهی دو چیز بود:

نخست، این که مدعای آقای داعی مبنی بر این که نایاک لابی دولت جمهوری اسلامی ایران است را به دادگاه کشیده و وی را مجبور سازیم که یا مدعای خود را در دادگاه ثابت کند و یا این اتهامات را متوقف سازد.

در مورد این مسئله بسیار مهم، نایاک پیروز شد. آقای داعی در برابر دادگاه این فرصت را داشت که ادعای خود را ثابت کند. اما به جای این کار، وی روش خود را تغییر داد و سعی نکرد که به اثبات حقیقی بودن ادعایش بپردازد. به جای این کار، وی به دادگاه مطرح کرد که نایاک نمی‌تواند ثابت کند که داعی از نادرست بودن ادعاهایش با اطلاع بوده است. بدین وسیله، او این نکته بسیار مهم و اساسی را اذعان داشت که آنچه ادعا می‌کرده است صحت نداشته است و اگر به این ادعاها ادامه دهد تنها از روی کینه‌توزی و بدخواهی خواهد بود و پایه و اساسی نخواهد داشت.*

این تغییر روش برای مدعی علیه کاملا قابل درک است، چرا که پس از بررسی هزاران ایمیل و اسناد نایاک، وی نتوانست حتی کوچکترین مدرکی مبنی بر لابی گری نایاک برای دولت سرکوبگر ایران پیدا کند. قاضی پرونده نیز در حکم خود به این مهم اشاره می‌نماید. وی می‌نویسد: «هیچ چیزی در این حکم نباید تفسیر بر این شود که مقاله‌­های متهم صحت داشته است.»

هدف دوم نایاک از پیگیری قضایی این مسئله، تغییر این فرهنگ سیاسی جامعه ایرانیان مقیم آمریکا بود؛ تا این فرهنگ را از تهمت و افترا و کمپین‌های ترور شخصیت دور کرده و به گفتمان بازتر و شفافتری که منطبق با واقعیت است، نزدیک سازد. ما امیدوار بودیم که با به چالش کشیدن کینه‌توزی‌ها و تهمت زدن‌ها، فرهنگ را به جهتی دموکراتیک سوق دهیم.**

روی این مسئله تلاش‌های ما به نتیجه نرسید. قصد ما این بود که ثابت کنیم آقای داعی با بدخواهی و کینه‌توزی عمل کرده است، وی نه تنها دروغ می‌گفته است، بلکه کاملا مطلع بوده است که حقیقت را نمی‌گفته است.

در حالی که ما کاملا باور داریم که شواهد نشان می‌دهد که آقای داعی از دروغ خود آگاه بوده است؛ شواهدی مبنی بر بی توجهی سیستماتیک وی به حقیقت، نادیده گرفتن شواهد در دست که ناقض تئوری‌های توطئه وی بود، اعلام وی بر قصدش برای «به پایین کشیدن اوباما» از» طریق نابودی نایاک» و هم چنین حمایت وی از سازمان تروریستی مجاهدین خلق.*** اما تشخیص قاضی دادگاه این بود که این شواهد مطابق استانداردهای وی نیست و اجازه نداد که ما این فرصت را پیدا کنیم تا آقای داعی را به مقابل هیات منصفه بکشانیم و به دموکراتیزه شدن فرهنگ جامعه ایرانیان مقیم آمریکا کمک کنیم.

در عین حال که متاسفیم که نتوانستیم به چنین موفقیت مهمی برای جامعه ایرانیان مقیم آمریکا دست یابیم، باید رضایت خود را اعلام کنیم که آقای داعی به هیچ عنوان نتوانست در دادگاه از ادعاهای دروغین خود دفاع کند.

در مورد پرداخت مشترک هزینه دادگاه، ما با حکم دادگاه کاملا مخالف هستیم و این تصمیم را به چالش کشیده و تقاضای استیناف داریم.

چهار سال گذشته سنگین و پرچالش بود. نایاک سازمان کوچکی است با بودجه‌­ای محدود و تیم حقوقی کوچک. تنها امتیاز ما این بود که می‌دانستیم و ثابت کردیم که حق با ماست. اما در طرف مقابل، آقای داعی الاسلام از حمایت گروه بزرگی از شخصیت‌های حامی جنگ با ایران برخوردار بود. شرکتی که وکالت وی را به عهده گرفت، سیدلی آستن، یکی از بزرگترین شرکت‌های حقوقی جهان، بوده و مهمترین مشاور تیم حقوقی وی وکیل جرج بوش در کاخ سفید بود. اما به این دلیل که حقیقت با وی نبود، او دادگاه را از اتهامات اصلی خود منحرف کرده و هزینه­های سنگین و بی­پایان حقوقی را بر نایاک تحمیل کرد.

البته حکم دادگاه به آقای داعی اخطار داده است. او این بار ادعا کرد که از عدم صحت ادعاهایش بی اطلاع بوده است، اما دیگر نمی­تواند چنین بهانه‌­ای برای دادگاه بیاورد. وی در حال حاضر زیر ذره بین است و اگر تهمت­‌های خود را ادامه دهد، نتیجه­‌اش را خواهد دید. ****

در ده سال گذشته، نایاک تلاش کرده است تا جامعه ایرانیان مقیم آمریکا را از حالت بی­تفاوتی و آسیب پذیری سیاسی خارج و آنها را فعال و مسئول تعیین سرنوشت خود سازد. ما به جامعه ایرانی کمک کردیم تا در مقابل جنگ با ایران بایستد، از حقوقش دفاع کند و در مقابل ارزش­هایی که آمریکا را قوی می­‌سازد از پا ننشیند. *****

نایاک هم چنان به خدمت برای منافع ایرانیان مقیم آمریکا ادامه می‌‌­دهد، به ویژه در این مقطع که خطر جنگ علیه ایران بسیار زیاد و سرکوب در داخل ایران در حال افزایش است و مردم ایران بیش از هر زمانی در سختی هستند.»


* این وظیفه نایاک است، که در این پرونده شاکی بوده‌است، ثابت کند که داعی دروغ می‌گوید و نه بالعکس.

** (***) مشکل ما با نایاک اتفاقا همین است که آنها می‌گویند که می‌خواهند فرهنگ جامعه ایرانیان را دموکراتیزه کنند و تهمت زدن‌ها را به چالش بکشند. ولی دو خط پایین‌تر یعنی دقیقا فقط دو خط پایین‌تر در همین بیانیه به آقای داعی تهمت می‌زنند که می‌خواهد از طریق نابودی نایاک، اوباما را سرنگون کند و هم چنین تهمت دیگری را عنوان می‌کنند که حسن داعی از مجاهدین خلق حمایت می‌کند، در حالی که در هیچ کجای حکم دادگاه، به این دو مورد اشاره‌ای نشده است.

**** اخطاری در حکم دادگاه به آقای داعی وجود ندارد.

***** طبق اسناد دادگاه، تعداد اعضای نایاک حدود چند صد نفر است و تعداد جامعه ایرانیان حداقل چند صدهزار ، چگونه نایاک توانسته است جامعه ایرانیان مقیم آمریکا را از حالت بی تفاوتی نجات دهد؟

و از همه مهمتر این که نایاک که ادعا می‌کند این پیروزی حقوقی را به دست آورده از دادن لینک حکم دادگاه در بیانیه خود یا در سایت خود خودداری کرده است .



مثلی است معروف که می گوید می‌توان همه مردم را برای چند وقتی فریب داد و یا تعدادی از مردم را برای همیشه. ولی نمی‌توان همه مردم را برای همیشه فریفت.

You can cheat all people for some time and some people for all time, but not all people for all time
 
• حکم دادگاه برای باطل کردن شکایت تریتا پارسی و نایاک
https://ecf.dcd.uscourts.gov/cgi-bin/show_public_doc?2008cv0705-189
 

• حکم دادگاه برای مجازات تریتا پارسی و نایاک به دلیل تقلب و دروغگوئی


http://iraniansforum.com/Document/SanctionsOpinion.pdf

۱۳۹۱ شهریور ۲۲, چهارشنبه

خبر داریم تا خبر

ایرانیان به ویژه ایرانیان خارج از کشور بر سر هر چیزی که فکرش را می توان کرد اختلاف نظر دارند ولیکن بر یک چیز اتفاق نظر داشتند و دارند، اعتماد به خبر پراکنی نورالدین ثابت ایمانی، چرا که به خوبی درک کرده بودند خبری که او می‌دهد خبر است و ناخالصی در آن نیست.
 
از زمانی که بشر در سپیده دم تاریخ، زبان به سخن گفتن گشوده، به مخاطب خود خبررسانی کرده است. در دوران باستان ما ایرانیان از نخستین مللی بوده ایم که در زمان داریوش بزرگ، خبر رسانی را با ساختن راه و ایجاد چاپارخانه* به سریعترین نوع ممکن انجام می‌دادیم.
خبر رسانی در درازای تاریخ، سرنوشت تیره و تاری داشته است به ویژه حکومت‌های خود کامه تا توانسته‌اند این سرنوشت را غم انگیز‌تر کرده‌اند و هرچه به دوران جدیدتر می رسیم باز هم ابعاد تحت ستم بودنش، بد و بدتر می شود.
ایران ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با عقب افتادگی ایران از کاروان پیشرفت از سده های ۱۷ میلادی به بعد سرنوشت این خبرپراکنی به سودطبقات حاکم و به زیان توده مردم رقت بار بوده است. از دوران مشروطه که مطبوعات رکن چهارم مشروطیت قلمداد شد، دوره‌های بسیار کوتاهی در ایران به طور نسبی، خبر رسانی آزاد وجود داشته است. این دوره‌های خبر رسانی‌های آزاد فقط در دورانی بوده که دولت به‌دلایلی قدرت سرکوب نداشته و در حقیقت سنبه ملت پرزورتر بوده است (دوران پس از انقلاب مشروطه - دوران پس از شهریور 20 و دوران پس از انقلاب اسلامی) به استثنای دوران صدارت دکتر مصدق که او و دولتش به خبر پراکنی آزاد و بدون سانسور اعتقاد داشتند. در رسانه های دوران سیاه استبداد، به ویژه پس از جا افتادن حکومت سیاه اسلامی تا کنون، خبر خوانان و خبر سازان و عوامل خبر رسانی از خود اراده ای نداشته اند و این دولت های مستبد بوده‌اند که هر چه می‌خواسته اند به آنها دیکته کرده اند و آنها نیز به انجام آن ناچاربوده‌اند، هر چند آن اخبار از بالا دیکته شده به زیان ملک و ملت بوده است.
در این دوران ۱۰۶ ساله پس از انقلاب مشروطه، معدودی از روزنامه‌نگاران توانستند با استفاده از آزادی های مدنی و مطبوعاتی در خارج از مرزهای ایرانزمین، خبر حقیقی یا خبر بدون حضور چماق دولتی را به ملت ایران برسانند. از نمونه‌های درخشان این نوع روزنامه نگاری، انتشار روزنامه حبل المتین در کلکته هندوستان است که به مدت سی و اندی سال از اواخردوران ناصرالدین شاهی تا اوائل دوران رضاشاه در سال ۱۳۰۹ ادامه داشته است. یکی دیگر از نمونه‌های درخشان روزنامه‌نگاری، تاسیس نشریه ایران تایمز درنوروز 1349 خورشیدی در واشنگتن دی سی به همت جواد خاکباز است که تا امروز پیوسته و مستقل منتشر شده است.
پس از آن در آستانه جنگ جهانی دوم ، کشورهای بیگانه برای زورآزمایی با یکدیگر به تاسیس شبکه های رادیویی فارسی زبان دست می زنند، رادیو برلن و متعاقب آن رادیو بی بی سی. پس از کودتای 28 مرداد عناصر جدیدی وارد صحنه مبارزات خبر رسانی می شوند، مهاجرت کنندگان به کشورهای شوروی و اقمار آنان، برنامه هایی رادیویی تاسیس می کنند تا افکار و مرام حزبی خود را تبلیغ کنند و خبر رسانی ایدئولوژیک نیز در برنامه‌های خبری آنان منعکس می‌شود(رادیو پیک ایران حزب توده و رادیو پکن). در رابطه با نیات پلید رادیو‌های بیگانه برای مثال در گرماگرم جنگ لفظی بین دو دولت شاه و صدام، آخوند روح الله خمینی که آن هنگام در تبعید در عراق بسر می‌برد، اعلامیه‌های ضد دولت و ملت ایران (چرا علیه ملت به دلیل آن که خمینی به محض به قدرت رسیدن امت را جایگزین ملتی کرد که از آن متنفر بود) را از بخش فارسی رادیو عراق پخش می‌کرد. (جالب است این جا اشاره کنم که مخالفان مجاهدین خلق به ویژه خمینی چی‌ها و خامنه ای چی‌ها حضور آنان را در عراق و استفاده از منابع دولتی عراق و صدام حسین را دشمنی با ایران و ملت ایران تبلیغ می‌کنند ولی هرگز از خواندن اعلامیه‌های خمینی با صدای خودش در رادیو عراق شرم نمی‌کنند). بهر روی این رادیوها و برنامه‌های آنان در اختیار دول بیگانه بود. وقوع انقلاب اسلامی و خروج میلیونی ایرانی‌ها چه به اجبار و چه به اختیار گروه جدیدی را وارد کارزار خبر رسانی کرد و برای نخستین بار این افراد که مستقل هم بودند و به جایی و کسی هم وابسته نبودند. هسته های اولیه خبر رسانی مطبوعاتی، رادیویی و تلویزیونی را آن هم با سرمایه شخصی بوجود آوردند. تیم ثابت ایمانی - نوشین ملک نصر در برنامه تلویزیونی و برای نخستین بار، تیم ایرج گرگین - نورالدین ثابت ایمانی با تاسیس رادیو امید با سرمایه گرگین شروع خبر رسانی رادیویی مستقل از دولت کشور مادر (یعنی ایران) و کشور بیگانه یا در حقیقت میزبان (یعنی آمریکا) را پی افکندند، بعدها ثابت ایمانی خود رادیو ایران را تاسیس و سپس با ایرج گرگین رادیو امید ایران و بعدا" با انحلال رادیو امید ایران به رادیو صدای 24 ساعته رادیو ایران پیوست. در همان مواقع با کانال 18 تلویزیون لوس آنجلس از طریق پرویز قریب افشار نیز برنامه خبری تلویزیونی خود را به بینندگان خود ارائه داد. با آغاز کار تلویزیون ملی ایران به مدیریت ضیا آتابای تحول جدیدی در امر رسانه‌ها بوجود آمد برای نخستین بار ایرانیان برونمرز توانستند امواج تصویری خود را به داخل ایران بفرستند و با پیوستن نورالدین ثابت ایمانی به این تلویزیون، ایرانیان پس از 20 سال مجددا ثابت را بر صفحه تلویزیون نظاره کردند. اما این بار او خبر خوان مستقل بود و با عمله و اکره تلویزیون پشم شیشه(تلویزیون جمهوری اسلامی) تفاوت تام و تمام داشت. کراوات می زد، خبر را از منابع بین المللی نقل می کرد و گزارش می‌داد، بنابراین به بت خبری میلیون‌ها نفری که در داخل ایران و خارج ایران که از ماهواره استفاده می کردند تبدیل شد(در چند سال آخر او به همراه مژده حبیبی به تلویزیون پارس پیوست که در ایران نیز قابل دیدن بود و هست). در همان اثنا به همت آمریکاییان بیزینس من ( بازرگان منش البته بدون بار منفی آن) رادیو موج متوسط آن هم 24 ساعته در لوس آنجلس شروع به کار کرد که آن نیز تحولی شگرف در زندگی جامعه ایرانیان برونمرزی به جای گذاشت و با پیوستن تیم ثابت ایمانی و ناظریان، شرایطی بوجود آورد که حس می‌شد در ایران پیش از انقلاب زندگی می‌کنی، آنهم با یک تفاوت، خبری که دریافت می کنی خبری است با استانداردهای خبر در رسانه های امریکا بدون سانسور و تحریف. چرا که فرستنده خبر به فکر شمارشنوندگان بیشتر است و برای حصول به آن باید امین باشد و راستگو و خبر ناراست یعنی کم شدن شنونده! و شنونده کمتر یعنی از دست دادن آگهی و از دست دادن آگهی یعنی درآمد کمتر و این را آمریکایی بیزینس من بر نمی تابد.
ثابت ایمانی ، اوائل سال 2012 و تا پیش از بیماری نا علاج بی‌مروت با کوله باری از تجربه (بیش از 50 سال کار خبری) با همان صلابت و گیرایی صدا و به یمن آزادی مطلق در خبر پراکنی در کشور میزبان به شخصیتی بی بدیل و یگانه تبدیل شده بود که با جان و روان تک تک شنوندگان وبینندگانش در رابطه ای عمیق بود و زمانی که خبر درگذشت او در سحرگاه سه شنبه در ایرانشهر (به معنای سراسر جهان که ایرانیان می زیند) پیچید همه را در سوک خود نشاند.
پانویس:------------------------------------------

*چاپارخانه به محل‌هایی گفته می‌شدکه اسب‌ها و سواره‌هایی که دارای خبری بودند در آنجا استراحت می‌کردند و یا اسب خود را با اسب تازه نفسی تعویض می‌کردند. در این محل ها، همواره اسب‌ها و ماموران (سواران)آماده و تازه نفس حاضر بودند تا اخبار و نامه‌های حکومتی در سریع‌ترین زمان ممکن وبدون تاخیر به مقصد برسند.