با دکتر محمود عنایت از طریق مجله «نگین» از دوران دبیرستان آشنا شدم، به شیراز و دانشگاه پهلوی که رفتم، نگین را مشترک شدم هر چند که هیچ گاه نگین را برایم ارسال نکردند و هر بار مجبور میشدم که آن را از دفتر روزنامه پارس در خیابان زند -که توزیع کننده بسیاری از نشریات منتشر شده در تهران بود- میخریدم. این نشان دهنده آن بود که برخی از نشریات فرهنگی با چه مسائل و مشکلاتی درگیر بودند که حتی نمیتوانستند نشریه را برای مشترکین خود ارسال کنند. یادم میآید در همان اوان نجف دریابندری، نویسنده نامدار طی مقاله ای در نگین نوشت: «اگر در خیابان از هر کسی سوال کنی که چه نشریهای میخوانید و چه نشریهای را تقویت میکنید بلافاصله اکثریت نگین و نشریات مشابه را نام میبرند هر چند میدانیم که تیراژ نگین ماهانه به هزار شماره نمیرسد و تیراژ زن روز هفتگی بیش از 65 هزار شماره است».*
باری دوران گذشت و گذشت تا یکبار دیگر با دکتر عنایت برخورد داشتم و این بار در هیئت همکار. او به سال 1989 به شرکت کتاب پیوست و من پروژه انتشار سالنامه ایرانیان را آغاز کرده بودم و از او خواهش کردم که بخش مطالب تاریخی و فرهنگی این سالنامه را به عهده بگیرد و ایشان زیرنویسهای هر صفحه را از منابع تاریخی و ادبی استخراج میکرد. در همان سالنامه مقالهای درخشان با عنوان «جهان جادویی و پر نقش و نگار اویسی» در مورد ناصر اویسی نقاش و نگار گر مشهور منتشر شد.
در اواخر سال 1987 با حضور در شهر تروی میشیگان و ارائه یلوپیج ایرانیان به عنوان مبتکر تنها یلوپیج زبان فارسی در خارج از ایران، آن هم بر اساس استانداردهای امریکایی و پذیرش عضویت یلوپیج ایرانیان و شرکت کتاب به عنوان عضو در مجمع ناشران یلوپیج های امریکا و کانادا، این اندیشه در من قوت گرفت که هر چه بیشتر باید پیام های تبلیغاتی یلوپیج را با دادههای فرهنگ ایران زمین گره زد و از این رو از دکتر عنایت خواهش کردم که این مهم را به انجام برساند.
از سال 1990 در یلوپیج ایرانیان، این پیامها که برخی از آن ها را در زیر میآورم منتشر شد که یادگار دکتر عنایت است:
«حضور خود را در جمع ایرانیان مقیم کالیفرنیا از طریق «یلوپیج ایرانیان» اعلام کنید»
«یادگارها وپیوندهای ملی خود را فراموش نکنیم، زبان پارسی ارجمندترین میراث نیاکان ماست. این زبان را در دیار غربت نیز میتوانیم پاینده و زنده نگهداریم»
«آنها که بیشتر میدانند و بهتر میتوانند در یلوپیج ایرانیان تبلیغ میکنند»
«کوه به کوه نمی رسد ولی آدم به آدم میرسد و یلوپیج ایرانیان صداها را در این دیار به هم میرساند.»
«انگلیسی ندانستن عیب نیست ولی زبان مادری را فراموش کردن عیب است.»
«در نگهداری فرهنگ ملی کوشا باشیم»
«تنها صداست که میماند با تبلیغ در یلوپیج ایرانیان، صدای خود را رساتر کنید.»
«هرگز وجود حاضر و غایب شنیده ای؟ آدم حاضری که کسی نشانی و شماره تلفن او را نداند در حکم غایب است، با تبلیغ در یلوپیج ایرانیان نشان دهید که در جامعه ایرانی حضور دارید»
این ماه سالگرد سی و چهارمین سال برآمدن جمهوری اسلامی است، جا دارد نظر دکتر عنایت را در باب این که چرا خمینی و جمهوری اسلامی به قدرت رسیدند را این جا بیاورم:
«زمانی که اندیشهای سرکوب میشود، آن اندیشه زیر زمینی میشود، بدلیل زیرزمینی شدن، آن اندیشه از سوی مردم در مقام مظلوم قرار میگیرد و در زمانی که به هر دلیلی سرکوب برداشته میشود آن اندیشه معصومیت پیدا می کند.» در خرداد 1342 که اندیشه خمینی، سرکوب شد درست است که بسیارانی بر این طبل میکوبند که او را کسی نمیشناخت و این بی بی سی بود که او را معروف کرد ولی حقیقت آن است که او و اندیشه تبهکارانهاش در نهانگاه لانه کرده بود که در لحظه موعود سر برآورد و به عنوان اندیشه معصوم مورد پذیرش آحاد مردم و آن هم بدون چون و چرا قرار گیرد.»
از دکتر محمود عنایت مطالب خواندنی و ارزشمند بسیاری به جا ماندهاست که بی شک رهگشای نسلهای آینده خواهد بود. یاد او را گرامی می داریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر