۱۳۹۱ مرداد ۱۲, پنجشنبه

سر مار در خانه است

دانشمندان غربی بر این باورند که انقلاب کبیر فرانسه و تنیده شدن ندای آزادی در جهان، سبب تولد ملی گرایی شده است. اما نگارنده از زمره کسانی است که معتقد است ملی گرایی و میهن پرستی در اقوام باستانی نیز وجود داشته است. کافی است "اسطوره آرش" را با نگاهی به شعر زنده یاد سیاوش کسرایی با یکدیگر مرور کنیم:

... آری آری جان خود در تیر کرد آرش
کار صد ها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش
تیر آرش را سوارانی که می راندند بر جیحون
به دیگر نیمروزی از پی آن روز
نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند
و آنجا را از آن پس
مرز ایرانشهر و توران بازنامیدند....

ایرانیان از سپیده دم تاریخ، تکلیف حدود و ثغورخود را تعیین کرده اند. زمانی که تیر آرش از کمان جهید، حاکمیت ملی ایران نیز متولد شد. این راهکار و این اندیشه نیاکان ایرانزمین مفاهیم زیر را در بر می گیرد

ایرانیان با تعیین حدود و ثغور برای سرزمین خودمفهومی به نام میهن را پایه گذاری کردند.

نیاکان ما در اسطوره آرش نه تنها به ایرانیان بلکه به جهانیان (با مرگ قهرمان تیرانداز یعنی آرش)، جانفشانی در راه میهن را خاطر نشان کردند.

از همه مهمتر، مفهوم مخالف "اسطوره ی آرش" این است که ایرانیان با تعیین سرزمین برای خود اعلام کردند که آنها را با سرزمین دیگران کاری نیست.

در درازای تاریخ ایران زمین، دشمنان این آب و خاک از یک سو و برخی حاکمان بی خرد ایرانی - که پند نیاکان را آویزه گوش قرار ندادند- از سوی دیگر، تیره بختی بسیار بر ایران و ایرانی روا داشتند.
تا رخداد انقلاب اسلامی، تکلیف دوست و دشمن روشن بود ولی از فردای انقلاب اسلامی دشمن آب و خاک و هم چنین فرهنگ ایران زمین در وجود حاکم و حاکمان آن یعنی خمینی و بعدا خامنه ای و روحانیت شیعه خود فروخته متجلی شد، چند نمونه را با هم مرور کنیم:

پرچم ایران یعنی نماد ملی ایران به الفاظ عربی آغشته شد.

شیروخورشید سرخ ایران را به هلال احمر تغییر نام دادند.

مجلس شورای ملی را به مجلس شورای اسلامی تغییر نام دادند.

خلیج فارس را خلیج اسلامی نامیدند.

و بی خردی خود را نیز در جنگ با عراق نشان دادند که با شعار "راه قدس از کربلا می گذرد" و به عبارت دیگر بر خلاف پند نیاکان، دست اندازی به حاکمیت دیگران را تبلیغ کردند.
ما از همسایگان سرزمین مان که در درازای تاریخ، استقلال و حاکمیت ایران زمین را بر نمی تابیده اند و یا شرکت های چند ملیتی مانند گوگل به خاطر منافعشان، چه انتظاری جز این می توانیم داشته باشیم که خلاف همه مستندات تاریخی که ذکر آنها در این مختصر نمی گنجد،* دریای پارس (خلیج فارس) را خلیج عربی نام گذاری کنند؟! ولی باید توجه داشت دشمن اصلی ما که از هر خارجی ضد ایرانی تر است، دشمنی خانگی است.
سر مار در خانه است، کاوه و فریدونی باید که ضحاکان مار دوش را به بند کشند. یادمان باشد تاکتیک تبلیغاتی این مار خوش و خط و خال امروز تفاوت کرده است و لباس ملی پوشیده است و به دروغ روز خلیج فارس اعلام می کند و لیگ فوتبال خلیج فارس راه می اندازد چرا که می داند در حال حاضر ملت جز این از او نمی پذیرد. اما به محض آن که خیالش برای ثبات حکومتش راحت شود نغمه های شوم ضد ملی خود را مجددا ساز می کند ضمن آن که از هیچ یک دیگر از اقدامات ضد ملی خود دست نکشیده است.

پانویس:
* درباره نام خلیج‌فارس تا اوایل دهه 1960 هیچ‌گونه بحث و جدلی در میان نبوده و در تمام منابع اروپایی، آسیایی، امریکایی، دائرهْ المعارف‌ها و نقشه‌های جغرافیایی این کشورها و در تمام زبانها، اين خليج به همین نام ذکر شده است. به چند نمونه نگاه کنیم:
فردوسی «شاهنامه» پادشاهی اشکانیان:
ببین این شگفتی که دهقان چه گفت
بدانگه که بگشاد راز از نهفت
به شهر کجاران به دریای پارس
چه گوید ز بالا و پهنای پارس

فلاویوس آریانوس در سده دوم میلادی در آثار خود خلیج فارس را "پرسیکون کاای تاس" که خلیج فارس معنا می‌دهد استفاده کرده‌است.
سطر هفتم كتيبه از زبان داريوش آمده است(مي‌گويد داريوش شاه، من پارسي‌ام،از پارس، مصر را گرفتم، من دستور دادم اين جويبار (كانال) را كندند از سوي رودپيرآوه (پرآب = نيل) كه در مصر جاري است، كه به سوي درياي پارس مي‌رود، سپس من اين جويبار را دستور دادم كندن و آنچنان كه دستور دادم كنده شد و ناوگان از اينجا،يعني از مصر به آن سوي، يعني پارس حركت كردند آنچنان كه مرا كام بود).
در سطر دهم اين كتيبه با عبارت «ابي دريه تيه هچاپارسا اَئي‌تي»به صراحت به نام درياي پارس اشاره كرده و هيچ شكي وجود ندارد، آب‌هايي كه اكنون خليج فارس نام دارد آن زمان درياي پارس قلمداد مي‌شده‌اند.»
بطلمیوس نیز که جغرافی‌دانی عالی‌مقام بود و در قرن دوم قبل از میلاد در یونان می‌زیست، در کتاب بزرگ خود از خلیج‌فارس به نام پرسیکوس سینوس (Persicus Sinus) یاد کرده که دقیقاً به معنای خلیج‌فارس است.
لازم به توضيح اينكه علت استفاده از حرف ف به جاي پ و نام خليج به جاي دريا نفوذ الفباي عربي بوده است. زيرا در حروف الفباي عربي حرف "پ" وجود ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر